به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی فرهنگ دیپلماسی و گفتگو، علی طهایی، دبیر بخش دیپلماسی فناوری مجله فرهنگ دیپلماسی و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در یادداشتی به نقش دیپلماسی ورزشی برای گسترش صلح در جوامع پرداخته است:
در جهان امروز، ورزش تعامل زیادی را با سیاست ملی و بینالمللی پیدا کرده و این باور ایجاد شده است که ورزش، این قابلیت را دارد که نقش مؤثری در ارتقای سطح توسعه، ایجاد صلح و کاهش تنشهای بینالمللی داشته باشد. دیپلماسی ورزشی میتواند بهعنوان ابزاری در اختیار سیاستگذاران و سازمانهای بینالمللی قرار گیرد تا از آن برای ایجاد پیوندهای محکم بین مردم و تقابل با دغدغههای جهان امروز استفاده شود.
دیپلماسی ورزشی ابزاری دیپلماتیک
درحقیقت، دیپلماسی ورزشی ابزاری دیپلماتیک است که میتواند انزوا را کاهش دهد و ثبات و امنیت را برای کشور به ارمغان آورد و ازسویدیگر، مسائل و مشکلات غیر ورزشی را حل و آسایش اجتماعی را فراهم میکند. از آنجاکه توسعه بیشتر منجر به افزایش صلح در جوامع میشود، ورزش میتواند نقش مؤثری را دراینراستا بازی کند، همانطور که همه میدانیم، بهترین مثال برای دیپلماسی ورزشی بازیهای المپیک است، که در اهداف اصلی این بازیها ذکر شده است. در بازیهای المپیک از زمان آغاز بهکار خود در دوران یونان باستان، رسم آتش بس در زمان المپیک وجود داشت و در آن برهه جنگی رخ نمیداد. آتش بس المپیک برای اطمینان از سفر ایمن ورزشکاران و تماشاگران به بازیها در زمان جنگ است. بازیهای المپیک به مردم اجازه میدهد اختلافات خود را کنار بگذارند و با روح همکاری بینالمللی دورهم جمع شوند و به رقابت بپردازند. ورزش مردم را متحد میکند، به این شکل که در بازیهای المپیک و سایر مسابقات بینالمللی، مردم گردهم میآیند و فضایی برای همکاری مؤثر بینالمللی ایجاد شده و به جهان نشان داده میشود که این امکان وجود دارد همه افراد با هر ملیت، نژاد و فرهنگی بتوانند باهم کنار بیایند.
در دهههای اخیر، کشورهای مختلف ورزش را بهعنوان رکن اصلی سیاست خارجی خود قرار میدهند. بهعنوان مثال، دولت استرالیا ابتکار خود را برای اجرای برنامه دیپلماسی ورزشی ۲۰۳۰، از سالها قبل آغاز کرده است. در این دیپلماسی، همکاری نزدیکتری بین قوانین ورزش، صنعت و دولت برای استفاده از برتری ورزشی کشور بهمنظور افزایش نفوذ و شهرت استرالیا و پیشبرد منافع ملی درنظر گرفته شده است.
برای کمک به تحقق این اهداف، در فاز اول آن، در چهار حوزه اولویت راهبردی سازماندهی شده است:
– قدرت دادن به ورزش تا نماینده تمام کشور در سطح جهانی باشد؛
– ارتباط مؤثر با همسایگان افزایش یابد؛
– به حداکثر رساندن فرصتهای تجاری، گردشگری و سرمایه گذاری؛
– تقویت جوامع اطراف.
کشورها، از ورزش برای تقویت شهرت خود در جهان و کمک به ایجاد مشارکت با سایر کشورها استفاده میکنند. این بهنوبه خود به تجارت و رشد اقتصاد آن کشور کمک خواهد کرد.
نهادهای ذیربط در هر کشور باید از ورزش، بهغیر از کسب عناوین قهرمانی، بهعنوان ابزاری برای دیپلماسی نیز استفاده کنند. باید تأکید داشته باشند که از ورزش بهعنوان راهی برای عبور از تفاوتهای زبانی و اجتماعی فرهنگی استفاده کنند و درنتیجه پیوندی بین کشورها بهوجود آورند.
دیپلماسی ورزشی روندی رو به رشد برای افزایش همکاریهای بینالمللی
دیپلماتهای هر کشور در سازمانها و نهادهای بینالمللی باید حداکثر تلاش خود را بهکارگیرند تا از ورزش برای شکستن موانع و گسترش ارتباط در سراسر جهان استفاده کنند. این نوعی دیپلماسی ورزشی است، که ارتباطات قویتر و جامعهای جهانی ازطریق ورزش ایجاد میکند. دیپلماسی ورزشی روندی رو به رشد برای افزایش همکاریهای بینالمللی است و میتوان از آن برای افزایش صلح در سراسر جهان استفاده کرد. از نمونههای دیگر دیپلماسی ورزشی، که در جریان بازیهای المپیک زمستانی پیونگیانگ در سال ۲۰۱۸ رخ داد، در آنجا مسئولین کمیته بینالمللی المپیک با یک هیئت مشترک کرهشمالی و کرهجنوبی ملاقات نمودند. آنها اعلام کردند قصد دارند پیشنهاد مشترکی برای میزبانی المپیک سال ۲۰۳۲ ارائه دهند. البته درست است که درنهایت در جولای سال ۲۰۲۱، بریزبین استرالیا بهعنوان میزبان المپیک سال ۲۰۳۲ انتخاب شد، اما باید درنظر گرفت که ورزش، چطور میتواند، این دو کشور را که اختلافاتی اساسی باهم دارند را بههم نزدیک کند. کارها و فعالیتهای بسیار زیادی باید در خارج زمین بازی انجام شود، اما در پایان ورزش این قابلیت را دارد که اختلافات را تا حد ممکن کاهش دهد.
صد البته قبل از اعطای بازیهای المپیک به کشوری که سابقه حقوق بشر ضعیفی مانند کرهشمالی دارد، باید ملاحظات امنیتی زیادی را درنظر گرفت، اما این مراحل کوچک میتواند منجر به مسئلهای بسیار بزرگتر شود. هرچه روابط بین این دو کشور نزدیکتر باشد، میتوان فعالیت مؤثرتری برای بهبود زندگی افرادی که در کرهشمالی زندگی میکنند، انجام داد. با متحد ساختن این کشورها و نزدیک کردن آنها به یکدیگر، کرهجنوبی میتواند به تغییر مثبت کمک کند و زندگی افرادی را که در کرهشمالی زندگی میکنند بهبود ببخشد. درنتیجه، ورزش و رقابتهای ورزشی را میتوان جایگزین مناسبی برای رقابتهای مخرب و خصومتهای بیمنطق دانست.
البته شایان ذکر است، دراینبین دیپلماسی ورزشی همگانی نیز وجود دارد. انجمن بینالمللی ورزش و فرهنگ، دیپلماسی ورزشهای همگانی را چنین تعریف میکند:
«یک رویکرد کیفی جدید، مقرونبهصرفه و مؤثرتر با اهداف ذیل:
– افزایش یا ایجاد گفتگوی ماندگار و درک فرهنگی متقابل؛
– تسهیل انتقال دانش بین بخش ورزش همگانی و بازیگران مربوطه (ازجمله دیگر سازمانهای ورزشی مردمی، استانها، سازمانهای
غیردولتی، جامعه مدنی یا حتی افراد)؛
– کمک به جامعه و توسعه فردی در زمینههای آموزشی، بهداشتی، ورزشی و اجتماعی.
دیپلماسی ورزش همگانی برای تعامل شهروند با شهروند است که در جامعه صورت میگیرد و برای زنان و دختران، تازهواردان، افراد خاص و معلولین، مشارکت بیشتر و فعالتری در جامعه ایجاد میکند.
دیپلماسی ورزش همگانی برون مرزی
همچنین یکی از حوزههایی که میتواند رشد بیشتری داشته باشد، دیپلماسی ورزش همگانی برون مرزی است. مشارکت در سطح شهروندان بین ملتها ممکن است در اروپا که کشورها بههم نزدیکتر هستند، بهدلیل اینکه سفر و انجام مسابقات برای تیمهای جوانان درمقایسهبا کشورهایی مثل ژاپن، کانادا و مکزیک آسانتر و ارزانتر است آسانتر باشد. فرصتهای زیادی برای ایجاد روابط مستحکمتر بین کشورها وجود دارد که میتوان از آنها در هنگام مشارکت در سطح عمومی استفاده کرد. یکی از مثالها برای دیپلماسی ورزشهای همگانی، بازیهایی است که در برخی کشورهای پیشرفته برگزار میشود. این بازیها، جوانان سراسر کشور را درگیر ورزش میکند و باعث ایجاد درک متقابل، احساس تعلق و ارتباط شده و احساس وحدت ملی را در بین شرکتکنندگان افزایش میدهد.
ورزش یادآوری میکند که جوامع و دولتها بیشتر از تفاوتها باهم نقاط اشتراک دارند. چیزهای بیشتری افراد را بهعنوان یک کشور متحد میکند. دیپلماسی ورزش همگانی در تعامل شهروندان با یکدیگر و پایان دادن به ذهنیت «ما» درمقابل «آنها» نقش دارد. سیاستگذاران و متفکران سیاست خارجی باید از ورزش بهعنوان ابزاری برای افزایش حضور بینالمللی و روابط اجتماعی و اقتصادی و همچنین بهعنوان وسیلهای برای گسترش صلح در سراسر جهان استفاده کنند. وجه مشترک دیپلماسی و ورزش در ذات صلحجویانه و مسالمتآمیز بودن آن است بزرگترین و مهمترین وظیفه دیپلماسی بهعنوان ابزار و سازِکاری برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی، کاهش تنشها، رفع تضادها، تقویت دوستیها، افزایش و درک متقابل است. استفاده از دیپلماسی ورزشی دولتها را قادر میسازد، ظرفیتهای نهفته ورزش را در خدمت صلح، دوستی، همبستگی و توسعه جوامع بشری بهکار گیرند.