احمدرضا تمدن، سعید محمدی کاوند- بهزعم برخی تحلیلگران خارجی پس از خروج آمریکا از معاهده چندجانبه برجام در سال ۲۰۱۸، تهران در مسیری قرار گرفته است که روزبهروز به خط پایان بخش فناوری هستهای خود نزدیکتر میشود. درتقابلبا هجمههای نتانیاهو، ترامپ و بازگرداندن تحریمهای معلق شده و همچنین اعمال طیف گستردهای از تحریمهای جدید علیه ایران، قوه عاقله نظام جمهوری اسلامی ایران نیز تصمیم به برداشتن گامهایی تدریجی روبهعقب، برخلاف روح برجام گرفت. این تصمیم ممکن است از دید برخی کشورهای اروپایی مورد نقد و انتقاد قرار گرفته باشد، اما در دنیای امروز که در بسیاری از سطوح سیاسی و اجتماعی حاکم بر روابط بینالملل درعمل نگاهی رئالیست جولان میدهد، تمهیدات اتخاذ شده ازسوی ایران نهفقط افراطی بهنظر نمیرسد، بلکه در صفحه شطرنج جهانی رنگ و بوی منطق به خود گرفته است.
درحالحاضر، فاصله چند هفتهای ایران تا انتهای روند دستیابی به فناوری هستهای بر کسی پوشیده نیست و این مسیر کوتاه بهمنزله تهدید بزرگی برای آمریکا و همپیمانان آن ازجمله رژیم صهیونیستی محسوب میشود. این موقعیت بهنحوی یکی از برگهای برنده تهران در میز مذاکرات وین تلقی میشود و بیشک طرف مقابل نیز از این برگ برنده مطلع بوده و در محاسبات خود بهدقت آن را مدنظر دارد. برگ برندهای که میتواند شرایط مذاکره را نسبتبه مذاکرات سال ۲۰۱۵ برجام به کلی تغییر دهد.
درصورت پیچیده شدن بیشازحد فرایند مذاکرات و عبور ایران از خط پایان فناوری هستهای، دو احتمال پیشبینی میشود:
– احتمال نخست، رویارویی نظامی قدرتهای منطقه (یا جهانی) با ایران بهمنظور خاموش کردن آتش پیشرفت فناوری هستهای است. تحرکات اخیر رژیم صهیونیستی در حوزه نظامی اعماز برگزاری مانورهای مختلف (انفرادی یا بههمراهی سایر قدرتها)، همچنین مذاکرات سیاسی گسترده پیرامون خطر ایران هستهای با کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی ازجمله آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان، از پررنگترین خطمشیهای اخیر درتقابلبا ایران بهشمار میآید. این خطمشی در کنار ادبیات تهدیدآمیز قدرتهای اروپایی و آمریکا (بهخصوص اشاره به زمان کمِ ایران برای جلبنظر قدرتهای بزرگ) قدرت گرفته و گمان میرود در شرایطی که مذاکرات منجربه شکست شود، یکی از محتملترین نتایج آغاز برخورد نظامی (به احتمال فراوان کوتاهمدت) باشد. مانند آنچه در جریان حذف سردار سلیمانی از صحنه نظامی و سیاسی منطقه رخ داد. بااینوجود، یکی از گمانهزنیهایی که غرب را در این مسیر مردد میکند، قدرتنمایی ایران در عرصه موشکی و پهبادی و همچنین احتمال طولانی و فرسایشی شدن پاسخ جمهوری اسلامی ایران به این تحرکات نظامی خواهد بود. درصورت طولانی شدن روند پاسخگویی نظامی تهران، احتمال ورود کشورهای متعدد به عرصه جنگ با شدت بیشتری قوت خواهد گرفت. کشورهایی چون امارات متحده عربی که اقتصادشان بهشدت وابسته به حملونقل دریایی است و با بروز کوچکترین جنگ در منطقه دستخوش تغییراتی نظیر بازنگری سریع شرکتهای سرمایهگذار و هلدینگهای جهانی در روند سرازیر کردن سرمایههای خود به این کشور مواجه میشود، بههیچوجه تحمل چنین فشاری را نخواهند داشت.
در احتمال دوم، چیزی شبیه به آنچه برای کشورهایی مانند پاکستان، هند و کره شمالی رخ داد برای جمهوری اسلامی ایران نیز تکرار خواهد شد، اما باید درنظر داشت شرایط اجتماعی ایران با کشورهایی چون کره شمالی و پاکستان بهشدت متفاوت است و درحالحاضر مردم ایران در حوزه رفاه اجتماعی، سطح توقع بهمراتب بیشتری نسبتبه مردم کشورهای مذکور دارند. دراینراستا، اگر کشورهای غربی استفاده از قدرت نظامی را نادیده گرفته بهسمت تحریمهای بیشتر حرکت کنند، ایران ممکن است در مقام پاسخ متمسک به ابزار مقاومت و صبر راهبردی شود و تلاش کند با ژئوپولیتیک خود و استفاده از مرزهای گسترده با همسایگان متعدد، مَفَرّی از مشکلات پیدا کند و سیاست همکاری منطقهای خود را همانند آنچه دولت سیزدهم در پی آن است تشدید کند. روشن است که چنانچه اوضاع و روند مذاکرات هستهای وین در همین مسیر پیش رود، نظام جمهوری اسلامی ایران بیشک با فشارهای مضاعف و فراوان اقتصادی دستوپنجه نرم خواهد کرد و دراینمیان، برای راضی نگاه داشتن عامه مردم به بهترینوجه ممکن، بازدهی ظرفیتهای موجود خود را به حداکثر خواهد رساند.
تحلیلگران محترم یادداشتهای خود را به آدرس ایمیل فرهنگ دیپلماسی (info@farhangdiplomacy.com) ارسال کنند.