سعید محمدیکاوند، تحلیلگر مسائل آمریکای شمالی- این نکته باید شفاف شود که بین جمهوریخواهان و دموکراتهای آمریکایی اختلاف ایدئولوژیک و اعتقادی وجود ندارد. حتی اختلافشان در اداره کشور و حکومتداری نیز بسیار جزئی است. هدف اصلی هر دو حزب آمریکایی سلطه و رهبری بیچونوچرا بر جهان است. آمریکا همواره بهدنبال حفظ امنیت بینالمللی در جهتدهی سیاسی نظامهای مختلف و تأمین منافع آمریکا برای پیشبرد اهداف خود است. بهطور کلی، راهبرد آمریکاییها درقبال تمام کشورها از ثبات برخوردار است. رویکرد آمریکا در برابر ایران از اول انقلاب تاکنون یک امر ثابت، یک استراتژی تهاجمی درنیل به مقاصد سیاسی، امنیتی و اقتصادی بوده و هست. دولت آمریکا از ابتدای انقلاب تاکنون ۳۹ قانون تحریم و دستور اجرایی علیه ایران اجرا کرده که ۲۳ تحریم توسط رؤسایجمهوری دموکرات و ۱۶ تحریم توسط جمهوریخواهان بهاجرا درآمده است. نکته قابل تأمل این است که ۱۵ تحریم در دوران دولت باراک اوباما_ جو بایدن رقم خورده است.
بیشترین تحریمها علیه ایران بهدست حزب دموکرات تحمیل شده است و آنها دراینزمینه گوی سبقت را از جمهوریخواهان ربودهاند. برای مثال، قانون سیسادا در سال ۲۰۱۰ در دوران ریاستجمهوری اوباما و معاونت جو بایدن بهتصویب رسید. براساس این قانون، تمامی اشخاصی که در بخش صنایع پتروشیمی ایران اقدام به سرمایهگذاری به ارزش۲۰ میلیون دلار یا بیشتر از آن کنند، مشمول تحریم میشوند. این قوانین تحریمی، بخش صنایع پتروشیمی، بانک مرکزی و بخش مالی و زیرساختهای حملونقل در ایران را هدف گرفت و دهها نام جدید را به فهرست نفرات تحریمی ما افزود. بهطور کلی میتوان گفت، رویکرد دموکراتها یک رویکرد چندجانبهگرایانه است. آنها از نهادگرایی نئولیبرال بهره میگیرند؛ یعنی اینکه راهحل مشکلات، مناقشات ملی و فراملی را نه در رفتارهای خشن، بلکه در اتخاذ تصمیمات و سیاستهای صلحجویانه جستجو میکنند. درمقابل، رویکرد و مواضع جمهوریخواهان همواره یکجانبهگرایانه است؛ یا بهنوعی میتوان آن را در چارچوب رئالیسم تهاجمی و اتخاذ موضع جنگ تفسیر کرد. بهطور مثال، جورج دابلیو. بوش و دونالد ترامپ با استفاده از زبان زور، قلدرمآبی و ایدههای تهاجمی درصدد سرکوب دشمنان داخلی یا خارجی خود بودند. گفتمان ترامپ و در کل جمهوریخواهان متکیبر واژگان قلدرمآبانه است، درحالیکه اوباما و بایدن بر تعامل مسالمتآمیز و پایدار البته نه درعمل تأکید دارند.
زمانیکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا از توافق هستهای ایران در ماه مه ۲۰۱۸ خارج شد، برخی تصور میکردند سیاست آمریکا درقبال تهران بهنتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ وابسته باشد. دور دوم ریاستجمهوری ترامپ بهمعنای ادامه سیاست «فشار حداکثری» او بر ایران بود، درحالیکه انتخاب جو بایدن، معاون رئیسجمهور سابق بهمعنای بازگشت آمریکا به توافق هستهای ۲۰۱۵ قلمداد میشد. ترامپ بهدنبال اعمال فشار اقتصادی بر ایران یا به قول دولتش «فشار حداکثری» برای وادار کردن ایران به حضور دوباره بر سر میز مذاکره درباره یک توافق جامع بود که فعالیتهای هستهای این کشور را نیز بهمیزان قابلتوجهی کاهش دهد. تهدید اولیهای که ایران برای آمریکا ایجاد میکند هستهای است، اما همانطور که در بالا ذکر شد مطمئناً تنها تهدیدی که آمریکا درک میکند نیست. فعالیتهای هستهای ایران و سیاستهای منطقهای آن بخشهایی از یک استراتژی واحد هستند. درخواست از ایران که نهتنها، برنامههای هستهای و موشکی خود را کنار بگذارد، بلکه از حمایتهای خود از نیروهای نیابتی و سایر فعالیتهای منطقهای دست بردارد – یا برای این منظور با آمریکا خصومتی نداشته باشد، به این معنی است که از جمهوری اسلامی ایران بخواهیم استراتژی امنیت ملی و ایدئولوژی انقلابی خود را بهطور کلی کنار بگذارند. رهبر معظم انقلاب اسلامی دراینباره موضع ایران را بهصراحت بیان کردند و فرمودند «حضور در منطقه، عمق راهبردی ماست و هیچ دولت عاقلی از این مؤلفههای قدرتبخش صرفنظر نمیکند. همه بدانند جمهوری اسلامی از مؤلفههای قدرت خود ازجمله دفاع از راه دور قطعاً دست نمیکشد. انرژی هستهاى، حق مسلم مردم ایران است و ملت ما، بنده و هیچ مسئولى بههیچقیمتى زیر بار حرف زور آمریکا نخواهیم رفت».
اگر ترامپ در انتخابات مجدد پیروز میشد، کاملاً مسلم بود که او به مسیر فعلی خود درمورد ایران ادامه میداد. جو بایدن بارها در کمپین تبلیغاتی خود گفته بود که تمایل زیادی دارد با ایران مذاکره کند. هرچند که رویکردهای ترامپ و بایدن باهم فرق میکند، اما ترامپ و بایدن یک هدف مشترک دارند– تضعیف قدرت ایران در منطقه. طرف ایرانی نیز باتوجهبه عهدشکنیهای مکرر آمریکاییها و همینطور عدم ثبات در سیستم اجرایی دولت آمریکا نسبتبه اقدامات آنها بدبین هستند. رهبر معظم انقلاب نیز دراینباره فرمودند: «دولت آمریکا، دولتی غیرقابل اعتماد، خودبرتربین، دولتی غیرمنطقی و عهدشکن که بهخاطر رعایت خواستهها و منافع نامشروع شبکه صهیونیستی بینالمللی مجبور است با رژیم غاصب و جعلی اشغالکننده فلسطین مماشات کنند». خب باتوجهبه سیاستهای خصمانه و ظالمانه ترامپ روابط ایران و آمریکا در اواخر دولت ترامپ به شدیدترین تنش در حد خود رسید. تحریمهای ناجوانمردانه آمریکا علیه ایران، بهشهادت رساندن سردار حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه، فروش تسلیحات میلیارد دلاری به کشورهای خلیج فارس، عادیسازی روابط بین اسرائیل و امارات متحده عربی و بحرین در مدت ریاستجمهوری ترامپ و در انتها ترور دانشمند برجسته هستهای شهید محسن فخریزاده را نیز میتوان اضافه کرد. هیچکدام از دولتهای آمریکا هدفشان حل مشکلات این کشور با ایران نبوده و دنبال گلولههای نقرهای بهنفع خود هستند. اگر ایران برنامه انرژی هستهای خود را ادامه دهد میتواند خطری جدی برای متحدان آمریکا و درنهایت خود این کشور محسوب شود. برخی از کارشناسان آمریکایی بر این باور هستند که اگر دولت ایران به سلاح هستهای دست یابد بهمنزله نابودی اسرائیل خواهد بود. ازاینرو، مواضع ایران درقبال اسرائیل و سیاستهای منطقهای ایران در لبنان، سوریه، عراق، افغانستان درتضادبا منافع آمریکا در منطقه است. با این تفاسیر، آمریکا بهنوعی مجبور است به میزِ مذاکره برگردد. بـهزعـم عـدهاى از کارشناسان آمریکایی، دولت بایدن باید ازطریق دیپلماسی با ایران وارد مذاکره شود، زیرا کمپین فشار حداکثری ترامپ شکست خورده است. درحقیقت این کمپین موجب شد برنامههای هستهای ایران گسترش پیدا کند. سـیاست تحریم بخشى از تلاشهاى مستمر آمریکا درقبال جمهورى اسلامى ایران درجهت وادار کردن ایران برای بازگشت به میز مذاکره بود که دراینمسیر آمریکا همواره بازنده بوده است. ازاینرو، گسترش برنامههای هستهای ایران بهنوعی برگ برنده برای ایران و تهدید بزرگی برای آمریکا و همپیمانان او در منطقه محسوب میشود.
تحلیلگران محترم یادداشتهای خود را به آدرس ایمیل فرهنگ دیپلماسی (info@farhangdiplomacy.com) ارسال کنند.