تئاتر پر رمز و رازِ خاورمیانه
۲۹ بهمن ۱۳۹۹معمایِ امنیت (Security dilemma)
۲۹ بهمن ۱۳۹۹
دکتر هادیان استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال مجله فرهنگ دیپلماسی که” جنابعالی پای میفشارید که ایران با توجه به برآورده نشدن مفاد برجام از حیث مقابله اروپاییها با تحریمهای یکجانبه آمریکا باید به منظور رعایت منافع ملی به موقع و به تدریج از برجام بیرون رود. تصور میکنید چه نتایجی از این اقدام عاید ایران میشود؟ آیا اتحادیه اروپا به فشارهای ایران اعتنا میکند؟ اصولاً اگر ایران از برجام خارج شود، آیا تصور نمیکنید که اتحادیه اروپا با آمریکا برای بازگشت به پیش از برجام و قرار دادن دوباره ایران زیر فصل هفتم منشور اقدام نماید؟“می گوید: اروپاییها به لحاظ سیاسی از برجام پشتیبانی میکنند، اما به لحاظ اقتصادی توان ایستادگی در برابر آمریکا را ندارند. در این شرایط، میبینیم که شرکتهای بزرگ اروپایی، ایران را به آسانی رها میکنند و ناچار از گرایش به بازار آمریکا هستند؛ زیرا بازار آمریکا به مراتب سودمندتر است. اتحادیه اروپا میتواند شرکتهای متخلف اروپایی را جریمه کند تا برای رها کردن بازار ایران هزینه بپردازند. در اروپا قوانین مسدودکننده مطرح شده و مقرر شده که شرکتهای متخلف جریمه شوند. اگر اروپا تنها دو شرکت را به خاطر رها کردن ایران جریمه کند، بقیه شرکتها جرأت نمیکنند از ایران بروند. اگر اروپاییها در این زمینه ایستادگی کنند، آمریکا احتمالاً دست از فشار بر شرکتها برمیدارد.
حال، ایران باید چه کار کند؟ برای بررسی این موضوع باید به پیش از برجام برگردیم. چرا اروپاییها به مذاکره با ایران روی آوردند؟ در آن مقطع، آنها به این نتیجه رسیدند که یا باید با ایران بجنگند یا اینکه ایران به بمب میرسد. این بود که اروپاییها پا پیش گذاشته و حتی میان ایران و آمریکا میانجیگری کردند. ما اکنون باید به همان شرایط گذشته برسیم و هزینهها را برای اروپاییها افزایش دهیم تا به تعهداتشان برگردند. البته نه جنگ و نه حركت به سمت بمب مطلوب نيست، اما اروپا تا زماني كه در زیر فشار قرار نگيرد براي نجات برجام هزينه اقتصادي نخواهد کرد. اتفاقاً این برای اروپاییها بسیار مهم است که در این حالت، میتوانند بهانه برای متوازن کردن ترامپ و قانع کردن او به کنار آمدن با برجام داشته باشند. ما طبق فتوای مقام معظم رهبری، دنبال بمب نیستیم، اما در آستانه قرار گرفتن خیلی مهم است و میتواند برای ما امتیاز کسب کند. در هر صورت، ما باید تهدیدهایمان را معتبر سازیم تا اقداماتمان قابل توجه بنماید. این کار به خاطر محاسبات استراتژیک است. چون رفتار آمریکا و اروپا را تنها محاسبات استراتژیک میتواند تغییر دهد. در این منطق استراتژیک، برای بازگرداندن اروپاییها به تعهداتشان در برجام، نه موشکهایمان، نه تحرکات منطقهایمان، نه مسائل حقوق بشریمان و نه هیچ چیز دیگر الا مسائل هستهای ظرفیت این کار را ندارد. اروپاییها به لحاظ استراتژیک تنها نگران مسائل هستهای هستند که محاسبات استراتژیکشان را تحت تأثیر قرار میدهد.
البته، ما همزمان با موضوع هستهای میتوانیم سیاست جلوگیری از رفت و آمد نفتکشها را در پیش بگیریم و با این سیاست تلفیق کنیم. این سیاست هم جز برای متعهد ساختن اروپا و آمریکا به برجام نیست. از این رو، ما باید همزمان برای طرف مقابل روشن کنیم که این کارها را به منظور بازگشت آنها به برجام انجام میدهیم. در این سیاست، به نیروهای مسلح دستور داده میشود مادام که نفت ایران خریداری نمیشود، از رفت و آمد نفتکشها جلوگیری کنند. پس از برجام، ترامپ همواره دست به اقداماتی زده که هیچ هزینهای برایش نداشته است. منطق این سیاستها ایجاد هزینه برای طرف مقابل است تا در برابر کارهایش پاسخگو باشد. جلوگیری از عبور نفتکشها میتواند باعث افزایش فراوان قیمت نفت باشد و رفتار آمریکا و اروپا را تحت تأثیر قرار دهد. در این سیاست، ایران به آمریکا خواهد فهماند که سیاست فشار حداکثری آن بیهوده است و ایران زیر فشار مذاکره نمیکند. سرنگونی پهپاد آمریکا هم در همین زمینه قابل بررسی است و چنین اقداماتی میتواند به طرف مقابل نشان دهد که اولاً کارهایش هزینه خواهد داشت، دوم اینکه ایران زیر فشار گفتگو نمیکند، و سوم اینکه تهدیدهای ما مؤثرند.
اما در صورتی که بقای ما به خطر افتد، ما باید مطابق طرحی عملکنیم که من عنوان آن را «طرح خروج تدریجی ایران از برجام» میگذارم. اگر بقای ما به خطر نیفتد، فعلاً حفظ وضع موجود اولویت دارد. البته موارد دیگری هم مانند آستانه تحمل مردم، امکان تکنولوژیک برای خودکفایی یعنی داشتن اورانیوم 20 درصد و سانتریفیوژهای نسل 8، داشتن مواد کافی مانند کیک زرد و . . .، و اجماع مؤثر نخبگان هم مطرح است. در این طرح، ایران باید با کاهش تعهدات به پنج به علاوه یک که خروج آمریکا یکی از علل آن است، تعهدات خود را کاهش داده و متناسبسازی نماید. مجلس شورای اسلامی باید این را در دستورکار قرار دهد و در افکار عمومی به آن پرداخت و برجسته نمود تا اتحادیه اروپا آن را جدی بگیرد. در این طرح، مجلس، سازمان انرژی اتمی را مأمور مینماید ظرف هشت هفته، برگشتپذیری هستهای را دنبال کند. منطق این طرح، تکیه بر فاکتورهای خروج شامل میزان ذخایر، خلوص یا درصد غنیسازی، تعداد سانتریفیوژ، و نوع سانتریفیوژ یا نسلهای مختلف آن است که در چهار مرحله اجرا میشود: اولتیماتوم خروج، اقدامات نمادین، تغییرات نظارت، و خروج از برجام. در فاز دوم که ارزش نمادین دارد، هزار سانتریفیوژ اضافه میکنیم. آبشاری از نسل یک را در نطنز راه میاندازیم، ذخیره اورانیوم را از 300 کیلو به 400 کیلو میرسانیم. در این مرحله، خلوص را دست نمیزنیم و همان 67/3 خواهد بود. زمان بازرسی 24 ساعته را به 21 ساعت میرسانیم. یکی دو مورد بازرسیها را اجازه نمیدهیم. ارزش این مرحله، نمادین است و طرف مقابل واقعاً مطمئن است که اقدامات ما هنوز مؤثر نیست. به عنوان مثال، ۵ آبشار سانتريفيوژ نسل ۱ را در نطنز و ۱ آبشار نسل ۲ را در فردو راهاندازي كنیم. تغييرهاي محدود در نظامهاي راستيآزمايي انجام دهیم. به عنوان مثال، زمان نظارت برنامههاي هستهاي ايران تغيير دهیم. اين اقدامات نمادين را به مدت يك ماه ادامه دهیم و قابليت بازگشتپذيري را به دست آوریم. در صورت تغيير سياست غرب اين اقدام نيز متوقف خواهد شد. مثلاً ما میتوانیم همزمان خواستار گفتگو هم بشویم و فرضاً به اروپاییها میگوییم که اگر شما نیازهای ما را برآورده کردید و از ما نفت خریدید، ما هم تولید اورانیوم را متوقف میکنیم و فرضاً از 500 کیلوگرم به 300 کیلوگرم کاهش میدهیم.
اگر سياستهاي غرب تغيير نكرد، ما وارد فاز بعدي ميشويم و بر كميت كارهايي كه در مرحله نخست انجام دادهايم، ميافزاييم. به عنوان مثال، 20 آبشار سانتريفيوژ نسل ۱ در نطنز و 3 آبشار نسل ۲ در فردو راهاندازي ميشود. در اين مرحله، در حالي كه زمان نظارت برنامه هستهاي توسط آژانس را مانند مرحله اول كاهش ميدهيم، در بازرسيهاي سرزده ناظران آژانس هم محدوديتهايي ايجاد خواهيم كرد. بازه زماني اين مرحله نيز دو ماه خواهد بود. در صورت عدم تغيير سياست غرب، فاز سوم كه ازسرگيري كامل برنامه هستهاي است، عملياتي میشود. اين اقدام با پايبندي ايران به معاهده منع تكثير تسليحات هستهاي همراه است و براي بازه زماني مشخصي مثلاً شش ماه ادامه خواهد يافت. البته، ما در اين سه مرحله همچنان رسماً خروج از برجام را اعلام نمیکنیم و به تعهدهاي بيشتري كه در قالب اين توافق دادهايم، پايبند ميمانيم. پس از اين سه مرحله، در صورت عدم تغيير سياستهاي غرب، ايران رسماً در بيانيهاي اعلام ميكند كه قصد دارد از برجام خارج شود. در اين مرحله، ما برنامه هستهاي خود را مانند پيش از برجام از سر ميگيريم اما در معاهده منع تكثير تسليحات هستهاي باقي ميمانيم. چهار ماه پس از اين بازه زماني ما هشدار ميدهيم كه قصد داريم از معاهده منع تكثير تسليحات هستهاي خارج شويم و سه ماه بعد از اين هشدار، در صورتي كه تغييري در رفتار غرب ايجاد نشد ما رسماً از معاهده منع تكثير تسليحات هستهاي خارج ميشويم.
در بحث هستهای آنچه که میتواند منطق استراتژیک اروپا و آمریکا را تحت تأثیر قرار دهد، زمان گریز هستهای است که پیشتر گفته میشد دو ماه بوده و اکنون ما پذیرفتهایم یک سال باشد. ما میتوانیم زمان گریز را کاهش دهیم تا حساسیت غرب را برانگیزیم. آنها به این بخش از برنامه هستهای ما حساساند و شاید تنها این بخش از برنامه ما هست که میتواند برای ما فرصتهای مناسب مذاکره و گفتگو برای بازگشت به تعهدات برجام فراهم آورد.
به عنوان فشار بیشتر، حتی میتوانیم در خلیج فارس آرایش نظامی بگیریم و در مسائل منطقه هم فعالتر شویم تا میزان تهدیدمان را به حداکثر برسانیم و امیدوار باشیم که امتیازاتی بگیریم.
دکتر هادیان درادامه در پاسخ به این سوال که ” این ممکن است به درگیری بینجامد” گفت: نه لزوماً. ما در پی تحریک نیستیم، بلکه در برابر اقدامات آمریکا میایستیم و هزینههایش را افزایش میدهیم. مثلاً در قضیه سرنگونی پهپاد ادعا میشد که ترامپ دستور داده بود که به سه نقطه در ایران حمله شود، اما به دلیل هزینههایش دستور خود را پس گرفت. خوب، اینکه اعلام کرد که به خطر نگرانی از کشته شدن 150 نفر بیگناه بوده، عذر و بهانهای برای در رفتن از این ماجرا بود.
ادامه مصاحبه مفصل مجله فرهنگ دیپلماسی با دکتر هادیان را در شماره اول مجله مطالعه نمایید.