پنج دلیل دفاع از برجام از نظر دکتر هادیان
۲۸ بهمن ۱۳۹۹رویایی از جنس چینی: مصاحبه با جان گارور
۲۸ بهمن ۱۳۹۹
به عقیدۀ مهسا روحی، پژوهشگر در موسسۀ بین المللیِ مطالعاتِ استراتژیک، فشار حداکثری ایران را به زانو در نمی آورد. این پژوهشگر، بر خلاف سیاست های کاخِ سفید، راهِ رسیدن به توافقی پایدار با ایران را رهیافتِ فشارِ حداکثری نمی داند؛ فشاری که تا به حال اهدافِ دولت ترامپ را میسر نکرده است. ایران تعهداتِ خود در برجام را کاهش داده است؛ فعالیتهای موشکی خود را متوقف نکرده است؛ و همچنان به حمایت از نیروهای غیر دولتی در منطقه ادامه می دهد.
در اواخرِ ماه گذشته، زمانی که اسرائیل ظاهراً به نیروهایِ ایرانی در لبنان حمله کرد، تنش ها دوباره در خاورمیانه شعله ور شدند. هنگامی که ابعادِ این حمله و جزئیاتِ آن به طورِ کامل عیان شد اسرائیلی ها اعلام کردند که این حملات را به منظورِ محدود کردن گسترشِ نفوذِ منطقه ایِ ایران کرده اند. به بیانِ روحی اتفاقاتِ اخیر میان ایران و اسرائیل نشان می دهد که ایران می تواند چالش های بزرگی را برای ایالاتِ متحدۀ آمریکا و شرکایِ او در منطقه ایجاد کند؛ به همین علت ایالاتِ متحده نیازمندِ استراتژی جدید و نوآورانه در تعامل با ایران است.
ایالاتِ متحدۀ آمریکا و شرکایِ منطقه ایِ او در مورد نفوذِ ایران در منطقه بسیار نگران هستند؛ اما نکتۀ قابل تأمل این است که آنها انگیزه های ایران را به هیچ وجه درک نمی کنند. به همین خاطر است که سیاستهایِ واشنگتن به طور کامل غیرِ مؤثر و غیرِ مولد است. طنزِ ماجرا اینجاست که واشنگتن به دنبالِ مجبور کردن ایران برایِ کنار گذاشتنِ سه ستونِ اصلی از قابلیتهای بازدارندگیِ خود هستند: برنامۀ هستهای، برنامۀ موشکی و نیروهایِ غیر دولتی در منطقه.
اما از نظرِ سیاستگذارانِ ایران رها کردن قابلیتهای بازدارنده، رژیم را ضعیف و بیدفاع میکند. مثل این است که به کرۀ شمالی بگویید سلاح هایِ هستهای خود را در ازایِ حمایت هایِ اقتصادی کنار بگذرد. هیچ دولتی حاضر نیست بر سرِ ابزارهایِ بقای خود در ازایِ منافعِ اقتصادی مصالحه کند. به گفتۀ پژوهشگرِ موسسۀ بین المللی مطالعاتِ استراتزیک، پس سوال اصلی برایِ آمریکا این است که چه چیز به معنایِ واقعی رفتار ایران را تغییر میدهد؟
اولین گام از نظر او این است که واشنگتن تفکرِ استراتژیک ایران را به خوبی درک کند. این مسئله باعث می شود تا حساسیت هایِ ایران در منطقه کمتر شود. ایران سه هدفِ استراتژیک دارد: 1) جلوگیری از حملۀ نظامیِ ایالاتی متحده و متحدانِ او، 2) افزایشِ قدرتِ خود به عنوانِ یک قدرتِ منطقه ای، 3) پیگیریِ دو موردِ اول ضمنِ حفظِ عدمِ اتحاد و داشتنِ استقلال و اتکا به خود. اینها اهدافِ ایران برایِ بقا و حفظِ قدرت است؛ اهدافی که هر دولتی در موقعیتِ ژئوپولیتیکیِ ایران باید دنبال کند.
استفاده از شیوۀ جنگی نامتقارن وسیله ای است که ایران می خواهد با آن به این اهداف برسد. این سیاست از نظر روحی شمشیرِ دولبه است و مشکلی را به وجود می آورد که به آن معمایِ امنیتی می گویند. به این صورت که عملِ یک دولت برایِ افزایشِ امنیتِ خود باعث می شود که دولتهای دیگر نیز عکس العمل نشان داده و در نتیجه امنیت به جایِ افزایش، کاهش یابد. ترامپ به اشتباه معتقد است که ایران «واقعیت را نمی فهمد». او می گوید که بودجۀ نظامیِ آمریکا، به عنوانِ بزرگترین نیرویِ نظامیِ جهان، 1.5 تریلیون دلار است؛ این مسئله را ایران به خوبی می داند و نیازی به یادآوریِ ترامپ ندارد. آنچه دولت ترامپ باید بفهمد این است که چرا ایران دست به جنگ نامتقارن در منطقه می زند.
در حالِ حاظر برنامۀ موشکیِ ایران، علیرغمِ تلاش هایی که ایالاتِ متحدۀ آمریکا و اروپا انجام داده است، افزایش یافته و به یکی از عناصرِ مهمِ بازدارندگی برای ایران بدل گشته است. هیچ کدام از این برنامه ها آن تأثیر منطقه ای را که می خواهد به ایران نمی دهد. اما جنگ نامتقارن ارزانتر از هر گزینۀ دیگری است؛ مسئله ای که برای ایران زیر فشارهایی تحریم بسیار مهم است. این برنامه ها برای سیاستگذارانِ ایران مزیت های زیادی را به بار آورده است و در شرایطِ کنونی، بسیار بهتر از داشتنِ نیرویِ نظامیِ متعارف بوده است. این نیروهایِ غیرِ دولتی هزینۀ جنگ برای آمریکا و شرکایِ او را بسیار زیاد می کنند. از طرفِ دیگر نفوذِ منطقه ایِ ایران را افزایش می دهند. به عقیدۀ مهسا روحی، بازیگرانِ غیرِ دولتی قدرتمندترین سلاحِ ایران هستند.
ایران هر چه بیشتر تهدید شود و تحت فشار قرار گیرد تلاش هایِ بازدارندۀ خود را نیز بیشتر خواهد کرد. علاوه بر ارزانتر بودنِ بازیگرانِ غیرِ دولتی، محدودۀ جغرافیاییِ این بازیگران کار را برای ایالاتِ متحدۀ آمریکا و شرکایش سخت می کند. ایران حق دارد در مقابل تهدید بیشتر به اعمالِ بازدارندۀ خود بپردازد. استدلالِ ایران واضح و روشن است: اگرمنابعِ مالی کشور در حال کم شدن است پس باید به ارزانترین و قابلِ دسترس ترین روش دست زد.
به جایِ تاکتیک های فشار و تهدید، برای واشنگتن، یک استراتژی جایگزین وجود دارد. چارچوبِ جامعِ کنترلِ تسلیحاتِ منطقه ای که بیش از آنکه مشوقهایِ اقتصادی ارائه دهد، منافع و مشوقهایِ امنیتی را فراهم میآورد. این نوع از مشوق ها بسیار مؤثرتر عمل می کنند. چرا که اجازه می دهند تا ایران نیروهای نظامیِ متعارفِ خود به خصوص نیروی هوایی را بازسازی کند. ایران همواره به دنبالِ مدرن کردنِ نیرویِ نظامی خود بوده است تا بتواند در کنارِ رقبایِ منطقه ای خود باشد. به این شکل ایران بسیار کمتر بر نیروهایِ غیرِ دولتی تکیه می کند.
آنچنان که مهسا روحی اشاره میکند، ایالاتِ متحدۀ آمریکا و کشورهایِ منطقۀ خلیجِ فارس باید در نظر داشته باشند که ایران با نیرویِ نظامیِ متعارفِ قوی برایِ آنها بهتر است. به عقیدۀ او این برای ایران هم بهتر است. چرا که زمینۀ کشورهایی مثل عراق همیشه برای ایران آماده نیست. آنچه از فحوایِ کلامِ مهسا روحی میتوان استنباط کرد این است که ایران نیز در مذاکرات خود با غربی ها باید خواستار تأمین امنیت خود باشد.
مسئلۀ دیگری که واشنگتن درک نمی کند این است که این گروه های غیر دولتی تحتِ حاکمیت تهران نیستند. آنها بیشتر از آنکه نیروهایِ ایران باشند، متحدِ ایران هستند. از طرف دیگر، به عقیدۀ بسیاری از کارشناسان، هزینه های جنگ با ایران به واسطۀ این گروه ها بسیار زیاد خواهد بود؛ بسیار بیشتر از آنچه آمریکا در عراق خرج کرد. ایالاتِ متحدۀ آمریکا، انگلستان، فرانسه و دیگر کشورهایِ غربی باید متوجه شوند که تقویتِ نیرویِ نظامیِ متعارف و قوی در ایران به نفعِ همه است. هر گونه جنگی با ایران به معنایِ هزینه کردنِ میلیاردها دلار و از آن بدتر دادن هزینه های انسانی گزاف است.
مهسا روحی چنین میگوید که خروجِ ایالاتِ متحدۀ آمریکا از منطقه، بر اساسِ برنامۀ دولتِ ترامپ، نیز می تواند محاسباتِ ایران را تغییر دهد و شاید ایران را به سمتِ استفادۀ کمتر از نیروهایِ غیرِ دولتی بکشاند. اما سیاست ترامپ در عوض ایران را به مسیری که ایالاتِ متحده میخواهد نمیبرد. به نظر این پژوهشگر دادنِ مزایایِ امنیتی به ایران و ایجادِ یک توافقنامۀ کنترلِ تسلیحات به شکل بلند مدت می تواند تا حد زیادی وضعیت را تغییر دهد. نکتۀ جالبِ پیشنهادِ خانم روحی این است که نیرویِ نظامیِ متعارفِ قدرتمند در ایران برای ایالاتِ متحده و متحدانش بسیار بهتر است.
منبع: مهسا روحی، فارن پالیسی